خوب یا بد ؟
زمونه ی ما که خیلی قدیم هم نبود دخترا و پسرا شیطنت های خاص خودشون و داشتند نمیدونم جزو اون شیطوناشون بودم یا سر به زیرا و آروما ؟! ولی خوب یادمه که خیلی مامان و بابام و دور زدم و آخر اکثر پیچ ها من ضرر کردم و لحظه های زیادی که میتونستند مفید بگذرند و سوزوندم. امیرپارسا بازیگوشی که میکنه و کلافه میشم خنده ام میگیره که چه مامان کم طاقتی هستم من ! چه جوری مامانم تو اون حیاط قدیمی و بزرگ و اون خونه ی اتاق اتاق هم سر کار میرفت و صبح تا ظهر با سی تا بچه سر و کله میزد و بعد که میومد میزبان مهمون های همیشگی قوم شوهر میشد و به درس و تربیت ما هم میرسید و یبکبار هم من و به خاطر مدام از درخت بالا رفتن و بازی های خطرناکم با یونولیت و آتش و چسب و بخاری و...